Web Analytics Made Easy - Statcounter

پس از تغییر استراتژی در جنگ و تغییر فرماندهی کل قوا، تغییر در فرماندهی ارتش و سپاه موجب شد تا عملیات‌های آزادسازی به سرعت انجام شود و پیروزی‌های بزرگ برای رزمندگان به دست آید. - اخبار سیاسی -

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - سردار فتح الله جعفری اولین فرمانده زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتی به مناسبت سالروز اجرای عملیات امام علی (عج) و در آستانه چهلمین سالگرد آزادسازی خرمشهر در عملیات الی بیت المقدس نوشت:

عراق در روز 31 شهریور 1359 با 12 لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده پس از حملات جنگنده‌هایش به فرودگاه‌های کشورمان، از مرزهای غربی به ایران حمله کرد و ظرف مدت کوتاهی توانست 15 هزار و 800 کیلومتر مربع از خاک کشورمان را به اشغال درآورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تهاجم سریع و پرقدرت عراق در حالی صورت گرفت که ایران همچنان درگیر مسائل انقلاب بود.

بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت و فرمانده کل قوا که از سوی امام خمینی (ره) این مسئولیت به وی واگذار شد، به هشدارهای برخی فرماندهان نظامی پیش از آغاز جنگ توجه نکرد و امکان وقوع جنگ را منتفی ‌دانست.

آن روزها سپاه به تازگی شکل گرفته بود و درگیر بحران‌های امنیتی مختلف به خصوص غائله کردستان بود. ارتش نیز پس از انقلاب دچار تغییرات اساسی شده بود و تقریباً شاکله‌اش از هم پاشیده بود. ضمن اینکه بخشی از نیروهای ارتش در کردستان مشغول دفاع از کشور بودند.

عراق از این فرصت استفاده کرد و توانست پیشروی‌هایی در خاک کشورمان داشته باشد. در نهایت پس از حضور نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای داوطلب در جبهه‌های جنگ، ماشین نظامی ارتش عراق متوقف و از پیشروی بیشتر دشمن جلوگیری شد.

در دوره فرماندهی بنی‌صدر چهار عملیات به منظور آزادسازی بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی انجام شد، اما هر چهار عملیات با شکست روبرو شد که آخرین آن، عملیات «نصر» بود. این عملیات در روز 15 دی 59 آغاز شد و اگرچه نیروهای ایرانی در روز اول توانستند پیشروی‌های خوبی داشته باشند، اما در روز دوم و با آغاز پاتک عراق مجبور به عقب‌نشینی شدند و ضمن به جا گذاشتن برخی تجهیزات، دچار تلفاتی شدند. ارتش عراق در آن عملیات توانست هویزه را اشغال کند و سوسنگرد را هم به محاصره درآورد.

شکست در عملیات نصر موجی از ناامیدی در بین نیروهای مسلح و جامعه به وجود آورد و آرزوی آزادسازی سرزمین‌های اشغالی را به محاق برد. بنی‌صدر دو روز پس از این شکست نامه‌ای به امام خمینی (ره) نوشت و ابراز داشت که ما نمی‌توانیم به پیروزی دست پیدا کنیم و باید به جنگ پایان دهیم. او پیشنهاد سازش با آمریکایی‌ها را هم مطرح کرد و گفت باید گروگان‌هایشان را آزاد کنیم تا به مهمات و اسحله دست یابیم.

اما در ادامه سه تغییر مهم در جبهه‌های جنگ موجب شد تا آن یاس و نامیدی جای خود را به امیدواری بدهد و رزمندگان ایرانی حدود 15 ماه پس از آن شکست سنگین توانستند خرمشهر را آزاد کنند.

** تغییر اول؛ تغییر در استراتژی

«حسن باقری» و «داود کریمی» که از فرماندهان ستاد عملیات جنوب بودند، از محتوای نامه بنی‌صدر باخبر شدند و گفتند ما به عنوان نیروهای انقلابی باید به امام خمینی (ره) اطلاع بدهیم که با تغییر استراتژی در جنگ می‌توانیم دشمن را شکست بدهیم. شهید باقری می‌گفت آن دشمنی که توانسته ما را در روز شکست دهد، در شب نمی‌تواند شکست دهد. او تاکید می‌کرد که باید جنگ کلاسیک را به جنگ مردمی تغییر بدهیم و با نبرد شبانه، استفاده از اصل غافلگیری و... بر دشمن فائق شویم.

در روز 23 دی ماه 59 (چند روز پس از شکست ایران در عملیات نصر) جلسه‌ای با حضور آیت‌الله خامنه‌ای نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع در جبهه‌های جنگ برگزار شد. حسن باقری و داود کریمی در آن جلسه به ایشان گفتند که پیام ما را به امام برسانید و بگویید اگر بنی‌صدر ناامید است، ما ناامید نیستیم.

در این راستا ستاد عملیات جنوب اقدام به طراحی و اجرای عملیات‌های محدود و شبانه کرد که بارقه‌هایی از امید در بین مردم و جبهه خودی به وجود آورد. عملیات‌های پیروز امام علی (ع) و امام مهدی (عج) از جمله عملیات‌های این دوره است. انجام این عملیات‌ها علاوه بر ایجاد روحیه و انگیزه در بین رزمندگان، موجب افزایش توان نیروهای ایرانی، تقویت کادر فرماندهی و شناخت نقاط قوت و ضعف خودمان و دشمن برای طراحی عملیات‌های آینده شد. در واقع رزمندگان ایرانی با تغییر استراتژی، در گام اول توانستند روش جنگیدن با دشمن را بیاموزند و به آینده امیدوار شوند.

عملیات امام علی (ع) در تاریخ 31 اردیبهشت 1360 در تپه‌های الله اکبر به مساحت 32 کیلومتر مربع آغاز شد. برخی نسبت به کسب موفقیت در انجام این عملیات تردید داشتند و می‌گفتند عراقی‌ها در دامنه‌های این تپه‌ها سنگرهایی درست کردند که ابتدا باید آن‌ها را با بمب‌های سنگین منهدم و سپس تپه‌ها را آزاد کرد. اما این عملیات با انجام مانور احاطه‌ای، احداث خاکریز برای نخستین بار و بستن عقبه دشمن با موفقیت اجرا شد.

حسن باقری پس از کسب این موفقیت که با تغییر استراتژی به وجود آمد، در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشت: «این جنگ فرصت‌های طلایی بسیاری را جهت رشد استعدادها به ما داده است. نیروهای ما با توجه به بُعد انقلابی‌ای که دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون‌های از خارج آمده نیستند، می‌توانند از قالب‌های پیش‌ساخته خارج شوند و با فکر سازنده‌ خویش، روش‌هایی را ابداع کنند که دشمن نخواهد توانست به سادگی به دفاع در مقابل آن‌ها برخیزد.»

** تغییر دوم؛ تغییر در فرماندهی کل

20 خرداد 1360 بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و مدیریت نیروهای مسلح عزل شد و زمینه برای تحقق کامل تغییر استراتژی در جنگ فراهم شد. بنی‌صدر اعتقادی به حضور نیروهای مردمی در جنگ نداشت و از توان سپاه و بسیج در اداره جنگ به خوبی بهره نمی‌گرفت. او با پیش کشیدن بحث‌های سیاسی، تشدید اختلافات و ایجاد درگیری‌هایی در داخل کشور همچون غائله 14 اسفند 59 در دانشگاه تهران و نزدیکی به مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق خواسته یا ناخواسته به یار صدام در داخل کشور تبدیل شد و دشمن را به پیشروی‌های بیشتر امیدوار کرد.

 با برکناری بنی‌صدر، امام خمینی (ره) خود فرماندهی کل قوا را برعهده گرفتند و همچون گذشته در سخنرانی‌ها و پیام‌هایشان مردم را به حضور در جبهه‌های جنگ تشویق کردند. رهبر انقلاب اسلامی از ابتدا معتقد به دفاع مردمی و همه‌جانبه بودند و بر لزوم توجه مسئولان جنگ به ظرفیت‌های مردمی تاکید می‌کردند، اما بنی‌صدر چنین دیدگاهی را قبول نداشت.

یک روز پس از عزل بنی‌صدر، عملیات «فرمانده کل قوا؛ خمینی روح خدا» در جبهه دارخوین آغاز شد. در این عملیات رزمندگان موفق به پیشروی سه کیلومتری در آن محور و انهدام بخشی از توان دشمن شدند. اگرچه این عملیات گسترده و وسیع نبود، اما سرآمد عملیات‌های محدود در سال نخست جنگ شد و زمینه را برای شکست حصر آبادان فراهم کرد.

امام خمینی (ره) چهاردهم آبان ماه سال 59 فرمود: «حصر آبادان باید شکسته شود.» اگرچه توسط فرماندهان سپاه و ارتش طرح‌هایی برای شکست حصر آبادان آماده شد، اما تا زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود، اقدام جدی و عملی صورت نگرفت. پس از برکناری بنی‌صدر، امکان همکاری مشترک سپاه و ارتش، بیشتر شد و رزمندگان ایرانی و بسیجیان در قالب‌ یگان‌های ارتش و گردان‌های سپاه از سه محور به صورت مشترک وارد عمل شدند و توانستند آبادان را از محاصره خارج سازند.

این اتفاق مهم که در سایه تغییر استراتژی و تغییر فرماندهی کل قوا به وجود آمد، زمینه را برای انجام عملیات‌های بزرگتر و آزادسازی مناطق اشغالی فراهم کرد. این عملیات فرماندهان را به این باور رساند که با قدرت تفکر، ایمان و وحدت می‌توان اقدامات بزرگی انجام داد و دشمن را شکست داد.

** تغییر سوم؛ تغییر فرماندهان میدانی

یک سال پس از آغاز جنگ تحمیلی با حکم امام خمینی (ره)، سرهنگ «علی صیادشیرازی» به فرماندهی نیروی زمینی ارتش و «محسن رضایی» به فرماندهی کل سپاه منصوب شد. این اتفاق موجب شد تا ارتش و سپاه به یکدیگر نزدیک‌تر و قرارگاه فرماندهی مشترکی با عنوان «کربلا» به منظور اجرای عملیات‌ها ایجاد شود. سپاه و ارتش که تا پیش از آن چند عملیات به صورت مشترک در جبهه‌های غرب و جنوب انجام داده بودند، در این دوره هماهنگی‌هایشان شکل و سازماندهی بهتری پیدا کرد و در جهت هم‌افزایی و افزایش بهره‌وری حرکت کردند. در این راستا تیم‌های شناسایی و طرح‌ریزی مشترک به وجود آمد. فرماندهی قرارگاه‌های فرعی نیز به صورت مشترک انجام شد. یگان‌ها هم برای اجرای عملیات ادغام شدند.

آذر ماه سال 1360 عملیات طریق القدس با هدف آزادسازی بستان و جبهه میانی استان خوزستان با مشارکت 9 تیپ از نیروی زمینی ارتش و سپاه انجام شد. سپاه در این عملیات برای نخستین بار «تیپ» تشکیل داد و سازمان رزم نظامیش را از گردان به تیپ ارتقا داد. سه و ماه نیم پس از این عملیات، ارتش و سپاه عملیات دیگری برای آزادسازی جبهه شمالی استان خوزستان (غرب دزفول) انجام دادند. زمین منطقه عملیاتی فتح المبین تقریباً شش برابر منطقه عملیاتی طریق القدس بود. تعداد یگان‌های درگیر نیز افزایش پیدا کرد. سپاه طی مدت سه ماه و نیم توانست با جذب نیروهای مردمی و تربیت فرمانده و کادر، تعداد تیپ‌هایش را به عدد 12 برساند.

با پیروزی رزمندگان در عملیات فتح المبین، تمامی نگاه‌ها متوجه جبهه جنوبی خوزستان و شهر خرمشهر شد. رزمندگان با شوق و اشتیاق آماده برداشتن آخرین گام برای آزادسازی مناطق اشغالی و اخراج دشمن بعثی از کشور شدند. یک ماه پس از پایان عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس آغاز شد و رزمندگان پس از 24 روز نبرد سخت و انجام چهار مرحله عملیات توانستند خرمشهر را آزاد کنند، خود را به مرز برسانند و دشمن را از خاک کشورمان بیرون کنند.

بنابراین پس از تغییر استراتژی در جنگ و تغییر فرماندهی کل قوا، تغییر در فرماندهی ارتش و سپاه موجب شد تا عملیات‌های آزادسازی به سرعت انجام شود، پیروزی‌های بزرگ برای رزمندگان به دست آید و کام مردم ایران اسلامی شیرین شود.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سپاه پاسداران خرمشهر دفاع مقدس سپاه پاسداران خرمشهر دفاع مقدس تغییر استراتژی در جنگ فرماندهی کل قوا جبهه های جنگ اجرای عملیات ارتش و سپاه امام خمینی موجب شد عملیات ها آغاز شد بنی صدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۴۹۲۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته هایی از عملیات حماس و عملیات وعده صادق: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد

 

فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفت: دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد.

مشروح گفتگوی روزنامه ایران با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا(ص) درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق را در ادامه می خوانید؛

عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاورد این عملیات چه بود؟

مهم‌ترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایه‌های ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا می‌کرد من بی‌حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلی‌ای که در این سال‌های اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.

شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسی‌ها و کشورهای غربی آن را کاشته‌اند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.

یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو می‌پاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانه‌های غربی به او کمک می‌کنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانه‌ای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟

این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.

چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها می‌گویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.

اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسه‌ای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است.

یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.

یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار می‌گیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.

عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شده‌ای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه می‌توانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود می‌شود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونه‌ای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حمله‌ای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش می‌سازد دروغین است.

وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفه‌های جغرافیایی و جمعیتی چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید بحران‌های مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبه‌رو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟

ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانه‌های غربی به تصویر می‌کشند. بعضی وقت‌ها اسرائیل می‌آید در ایران کاری انجام می‌دهد و مثلاً دانشمند هسته‌ای ما را ترور می‌کند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام می‌دهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگ‌تر از چیزی که بوده نشان می‌دهد؛ کل امپراطوری رسانه‌ای غرب هم از او پشتیبانی می‌کند؛ چون اسرائیل با کمک‌های مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار می‌دهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و هر نوع کمکی که بخواهد.

در حال حاضر فرمانده سنتکام در تل‌آویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی می‌جنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.

کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشته‌اند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد می‌کنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولت‌ها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.

در این کتاب آمده که جمعیت یهودی‌های اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شده‌اند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم می‌کنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعه‌ای که در آن سرزمین اشغالی جمع شده‌اند، بی‌هویت‌اند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیل‌دهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچ‌کدام از عناصر و مؤلفه‌های مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.

اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوسته‌اند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.

دشمنان و رسانه‌های معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوت‌ها در راستای همدلی خود استفاده می‌کنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیت‌ها را بیشتر کرده است. همه این قومیت‌ها و گروه‌های متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذره‌ای احساس خطر می‌کنند، یک دل و یک زبان کنار هم می‌مانند و برای دفاع از ایران با هم متحد می‌شوند.

عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درون‌زا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برون‌زا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفه‌هایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل می‌شود، ندارد.

درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بین‌المللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.

دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.

ملت‌های مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموخته‌اند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.

مشخصه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملت‌ها می‌بینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باج‌خواهی، جنایت و نسل‌کشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.

مهم‌ترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور می‌کرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشک‌ها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیک‌های ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر قدرت‌های امریکا و ناتو، بازدارندگی‌اش تضمین شده است.

وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرت‌های ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایه‌های دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشک‌های پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.

رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمی‌آمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابه‌های ایران، پایگاه‌های نظامی رژیم صهیونیستی را درهم می‌کوبیدند.

با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستاده‌ایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرت‌های غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلی‌ها و مشت‌های محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.

این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شده‌اند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانه‌های متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانه‌های ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موج‌های بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت می‌کند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولت‌های اروپایی، انسان را یاد جنگ‌های صلیبی می‌اندازد.

امریکا و دولت‌های اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینه‌های راهبردی که امریکا و دولت‌های اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی می‌پردازند، مورد قبول ملت‌های غربی نیست. آیا انسان‌هایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملت‌هایشان، مانع سیاست‌های دولت‌های خود در حمایت از نسل‌کشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟

یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانه‌ها از خود به نمایش می‌گذارد، یکی نیست؟

خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانه‌ها می‌سازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش می‌سازد؛ اینکه من بی‌حریفم و حریف ندارم.

در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان می‌دانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس می‌گویند که اسرائیلی‌ها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانک‌ها و در قرارگاه‌ها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمی‌شد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکایی‌ها هم می‌گویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد می‌کند، به منطقه که آمده بود، به نخست‌وزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگه‌اش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.

بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایت‌های مستقیم آمریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!

دیگر خبرها

  • عملیات «کرم ابوسالم» کدام فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد؟
  • مقر فرماندهی ارتش اسرائیل در کرم ابوسالم هدف قرار گرفت
  • سپاه حضرت ولیعصر به وجود افراد فعال و جهادی نیازمند است
  • ناگفته هایی از عملیات حماس و عملیات وعده صادق: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد
  • تغییر چهره بازیگر مهمان مامان مهرجویی بعد از ۲۰ سال | ببینید
  • درگذشت یک فرمانده ارشد نظامی/ قالیباف پیام داد
  • سردار رشید: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد
  • رئیس مجلس عروج سردار سید مجید ایافت را تسلیت گفت
  • تسلیت فرمانده سپاه امام رضا (ع) در پی رحلت سردار ایافت
  • فرمانده سپاه امام رضا (ع) رحلت سردار «ایافت» را تسلیت گفت